پيام

سحر علوي
88/11/13

+ اينروزها که حادثه بيداد مي کند/ دل از فراق روي تو فرياد مي کند/ برگرد اي مسافر تنهاي فاطمه/ بانگ تو قلب رهبرم را شاد مي کند

سحر علوي 89/4/23

من كم خواب بودم (هميشه 9 شب خواب بودم) احتمالا پسرم شما نظر داشتيد چشم خوردم دردهاي زندگي نميذاره چشمم رو روي هم بذارم!!!!!!!!

چه خبر از ارزشيها و دوست ما؟

درداتون عوارض کهولت سنه خوب يه مسکن ميل فرماييد

دست رو دلم نزاريد که خونه خونه خانم علوي ...هر جفتشون سلام دارن خدمتتون :)

به خاطر اينه كه نوه هام به من سر نميزنند هميشه مشغول زدن فيدهاي حيواناتند!

چرا دلتون خونه؟كي دلتون رو خون كرده؟آلا يا وبلاگ؟

:)) فيد حيوانات خيلي بهتر اين فيداي جنگولک بازيا(عشق و عاشقيا)هستش تازه مخاطب خودش رو هم داره چرا به اين بد بخت بيچاره ها همه گير ميدن

هيچ کدومش مزاح کردم ...خانم توحيدي که آزارش به مورچه هم نميرسه (به گنده تر از مورچه ميرسه ) :)

منظورتون از بدبخت بيچاره ها اين جك و جونورهان؟پسرم افسردگي گرفتيد مثل اينكه؟

خانم توحيدي آزادش به فيل ميرسه كه شما هستيد اگر از پس شما بر نياد كه اذيتش ميكنيد

اين به صورت رپ بشه چي ميشه.البته با كمي ويرايش چون چندتاش قافيه نداره.

منظورت از اين حرفهاي آقاي حسينيه؟آره اگر هم بين حيوانات باشه كليپشم قشنگ ميشه

:))

پسرم آلا نت نمياد ديگه؟از خودش ميترسم بپرسم مجبورم اينجا از شما بپرسم به شرطي كه نريد صاف بذاريد كف دستش

درمورده انسان حرف ميزنيم همه ميگن چرا در مورد انسان انقدر توضيح ميدي در مورد حيوان حرف ميزنيم همه ميگن چرا در مورد حيون حرف ميزني وسط قوم يجوجو مجوج (همون برره)گير کردم البته جديدن به اين نتيجه رسيدم اين همه مدت حرفشون اين بوده که اصلا چرا حرف ميزنم :)

پسرم ميخواستم مديريت وبلاگم رو بدم بهت خبرش رو بهم بده

خوب راست ميگن چرا شما حرف ميزني؟

جانه من خانم علوي شما رحم کنيد همينطوري رفيقتون مارو به فيض رسوندن ديگه شما مراعات جونيمو کنيد ديگه شما ماشالله سنـــــي گذشته بايد درک کنيد ديگه

هنوز نشستم فکر کنم به اينکه چرا حرف ميزنم انشالله نظرم رو مطابقا اعلام ميکنم که چرا اصلا حرف ميزنم

آقاي حسيني بايد باعث افتخارتون باشه كه با رفيق من سر و كار داريد البته شما بيشتر دلتون ميخواد با حيوانات سر وكار داشته باشيد تا انسانها من در عجبم چه جوري با آلا سروكله ميزنيد؟

نظر لطفه شماست ...حرفتون جواب داره ميترسم بزنم بعد ...با تريلي از روم رد شن

جوابش رو بديد من بهش نميگم خيالتون راحت

من اصلا همچين جسارتي نميکنم (يعني از جونم سير نشدم )

نميدونم ما اگر شانس داشتيم اسممون رو به جاي اون قبليه ميزاشتن شانسان قلي تا به ما رسيدن حسه جلاد بودنشون روشن شده :)

مگه چيكارتون ميكنه؟اينقدر خشن نبود؟نكنه شما يادش داديد؟

شما داريد آلا رو ميگيد جلاده؟اون كه همه رو دوست داره با همه مهربونه البته در مورد جنس مذكر بسيار خشنه

البته بايد هم همينطور باشن و شکر خدا هستن ...نه ايشون هنوز همون حسه مهربونيشون روشنه

شما خوشحال شديد انگار من گفتم با جنس مذكر خشنه برخورد ميكنه گفتم ناراحت ميشيد خوبه شما يه نفر نگفتيد ضد ارزشه

اين مدل ارزش خانم ها و دختران رو ميرسونه

شما ارزش شناس هم شديد از كي؟

هرچي الان فکر کردم که بگم از کي بودم به نتيجه اي نرسيدم پس نتيجه ي اصلي اينکه من ذاتا ارزش شناس بودم و هستم

فكر!!!!!!!ارزش شناس با حيوان شناس تناقض داره

حيوان شناس به خاطره اينه که بعضي از انسانها رو بهتر بشناسم ...ارزش شناس به خاطر اينکه اگر انسانها رو نشناختم به ارزششون نگاه کنم

خوب حرف ازتون امشب كشيدم من بايد فردا زود برم سركار اما يادم باشه حتما هروقت وقت شد به آلا بگم چه قدر پشت سرش حرف زديد و القاب حيوانات رو بهش داديد

ااااااااااااااااااااااااا من کي اينارو به خانم توحيدي گفتم خوب چرا کي مياريد تهديد ميکنيد خوب :(

تمام مداركش اينجا موجوده فكر كرديد من الكي ميام بحث حيوانات با شما داشته باشم؟چيزي كه ميخواستم بر داشت كردم

کاري نداره که کي بود کي بود من نبودم حذف ميکنيم خوب ...تازه خوده خدا که ميدونه که ما ارزشي نگاه ميکنيم نه حيواني (در راستاي جمله ي بالا )

من عكس گرفتم ازش هههههه ببخشيد به آلا مجبورم بگم از دور ميشينيم و به دعوا ميخنديم

عکس از حرفاي خوبم هم گرفتيد ؟حداقل با جوانمردي دعوا راه بندازيد خوب

مگه خوبم حرف زديد نه از بدها

يه ذره جوانمردي از خودتون نشون بديد بعضي جاهاشو سياه کنيد :)

نه من شايد فردا اگر وقت كردم يا پس فردا بهش ميگم حتما

انشالله که همون دردهاي زندگي از يادتون ببره بهش بگيد :)

يك دردي من نشون شما به زودي خواهم داد منتظر عصبانيت بعضيها باشيد اما فكر نكنم از پس شما بر بياد

مگه گودزيلام از پس من برنيان ؟!

نه همون فيل هستيد دور از جون گودزيلا

همون يه لحظه گفتم خدايي نکرده بيماريه چندشخصيتي پيدا کردم ..گودزيلا هم بودم خبر نداشتم ...بعد اينکه از پس يه فيل هم که يدونه مـــــوش برمياد بيچاره فيل کاري بلد نيست که

آلا موش نبود كه الان بهش نسبت داديد

خدا نکنه خانم توحيدي ...زبونم لال اين چه حرفيه ...فقط گفتيد از پس تو کسي برنمياد و هم گفتيد فيلي ...بعد من گفتم اگر فيلم فيله که از يه موشم ميترسن که (در راستاي همون دل حلزونيشونه )

حالا ميان اينا رو ميخونن باز جرف در ميارن نميدونن كه من سن مادربزرگ شما رو دارم كه موفق باشي پسرم من فردا اگر خواب موندم و سركار نرسيدم در موردتون اقدام خواهم كرد خداگهدار

شبتون بخير باشه ..بازم ببخشيد اگر مزاح کردم

تولدت مبارك