آبان 1388 - صبح دیگری در راه است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


صبح دیگری در راه است

من اگه کسی رو داشتم دیگه در به در نبودم

با غم و غربت اندوه دیگه هم سفر نبودم

اگه زخم نخورده بودم تو رو باور نمی کردم

تو این حصار پر درد  با غمت سر نمی کردم

کولیه ای شب زده بودم پشت گریه صدات کردم

از پسه ایینه اشک تا همیشه نگات کردم


نوشته شده در سه شنبه 88/8/5| ساعت 5:53 عصر| توسط سحر علوی| بیداران ( )

باور بکن این شهر جای زندگی نیست
تا ناخدایانند جای بندگی نیست

این تیر دلها از شقایق سر بریدند
این ها برای آخرت ذلت خریدند
 
دیندارهای شهر ما در خواب رفتند
اهل نماز و عشق بازی در آب رفتند

دیگر کسی اهل دعا ،اهل صفا نیست
دیگر کسی دنبال مردان خدا نیست

چشمی دگر از ترس داور غرق نم نیست
بی دین و دنیا در شهر کم نیست

هر رادمردی با غم و غصه غرین است
هر اهل دل در شهر ما خانه نشین است

دیوار های شهر را غم گرفته
سجاده ها در خانه هایمان نم گرفته


نوشته شده در سه شنبه 88/8/5| ساعت 5:52 عصر| توسط سحر علوی| بیداران ( )

<      1   2   3   4   5      














قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت

هدفمند سازی یارانه ها