اسفند 89 - صبح دیگری در راه است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


صبح دیگری در راه است

با اعزام حدود 1000 تن از نیروهای مزدور نظامی عربستان به بحرین و سرکوب خونین مردم بحرین مردم بحرین در التهاب در خیابانهای شهر ها شب را به صبح سر کردند.در این بین از از اولین ساعات دخالت عربستان حدود 6 تن از نیروهای مزدور عربستانی در دست فرزندان بحرین به اسارت درامدند و پیام این عمل این خواهد بودکه جوانان بحرینی نخواهند گذاشت بیگانگان در امور کشورشان دخالت کنند مخصوصا دخالت نظامی و تا پای جان در بر اندازی حکومت دیکتاتوری بحرین ایستاده اندو در این بین دیروز 6 تن از جوانان برومند خود را به این انقلاب هدیه کردند و شماری بسیاری از جوانان بحرینی زخمی شده اند که در بیمارستانهای مخصوصا بیمارستان سلیمانیه بحرین بستری هستند .مزدوران عربستانی همراه با نظامیان بحرینی به بیمارستانها یورش برده اند و در این بین مادران و زنان بحرینی را از ضرب و شتم و هدف قرار دادن مستقیم تیر بی نصیب نگذاشته اند. سانسور خبری این جنایات درسایتهای خبری کشورهای به اصطلاح طرفدار حقوق بشر و دمکراسی نیز بیداد میکند در سایت یوتیوب نیز از انتشار فیلم های این جنایات خود داری کرده و در از بین بردن این نوع فیلم هاکمک زیادی به پادشاهی بحرین کرده است. همچنین استفاده از تیر های ساچمه ای که بیشتر به سمت سرو گردن تظاهر کنندگان شلیک گردیده است نشانگر عمق خشونت مزدوران نسبت به سرکوب مردم بی دفاع بحرینی می باشد. در کشورهای مختلف عربی مردم جلوی سفارت خانه های بحرین تجمع کرده و این وحشیگری را نسبت به مردم بحرین محکوم کردند. در همین جا از دوستان وبلاگ نویس درخواست میکنم برای همراهی و کمک به پیروزی مردم بحرین بر سر در وبلاگهای خود نام این جمله را بنویسند (زنده باد انتفاضه مردم بحرین) و نسب بنر این جنبش در هر همه فضای سایبری مخصوصا شبکه های اجتماعی و همچنین مطلب و مقاله در همین زمینه . من الله توفیق

 

 

 

 


لینک نامه دانشچویان


 




بسم الله الرحمن الرحیم



 

وزیر محترم امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

 

 

 

جناب آقای صالحی

 

 

 

 

 

 

 

همانطور که رهبری معظم انقلاب اسلامی نوید داده بودند موج بیداری اسلامی و ظلم ستیزی با الگویی ایرانی و اسلامی منطقه خاورمیانه را درنوردیده است.

 

 

 

امت ها بیدار تر از گذشته یکصدا احیای حکومت اسلامی را فریاد میزنند و طاغوت ها همپیمان و همسفره می کوشند تا بر چهره ماه و خورشید قیام جهانی مسلمین خاک بپاشند.

 

 

 

قتل عام و فجایع انسانی و حمله ناجوانمردانه برخی از همدستان منطقه ای استکبار به شیعیان بحرین فاجعه ای بزرگ و لکه ننگین سیاهی است بر کارنامه مدافعین دروغین حقوق بشر که میرود وارد مراحل جدید دیگری شود.

 

 

 

اگر چه این سلسله اقدامات جسورانه علیه امت اسلامی راهی به پیروزی بر کفار علیه مسلمین باز نمیکند ، لکن ما دانشجویان ایران اسلامی همصدا با برادران و خواهران دانشجو و آزاده مسلمان و شیعه در بحرین اعلام میکنیم که آماده ایم تا تحت امر رهبری معظم انقلاب اسلامی برای دفاع از کیان و مال و جان و ناموس شیعیان بحرین عازم میدان نبرد دشمنان انسانیت و حقوق حقه بشر شویم.

 

 

 

ما دانشجویان وبلاگ نویس به نمایندگی از جامعه بزرگ دانشجویی کشور آماده ایم تا دوشادوش برادران و خواهران شیعه بحرینی ،طومار نکبت بار استکبار جهانی و همدستان عربشان را در منطقه به هم بپیچیم و آنان را روانه زباله دان تاریخ بشر کینم.

 

 

 

با اینکه از جنایت علیه شیعیان بحرین روزهاست که خونین دل و خونین دیده ایم ، لکن به حکم وظیفه شرعی تا اعلام فرمان جهاد آماده و ایستاده ایم و چنانچه ولی امر مسلمین جهان به جهاد حکم نمایند حاضریم سفره هفت سین امسال را با برادران و خواهران بحرینی ،شریک شویم و چه زیباست همزمانی عید نوروز با عید نابودی همدستان نادان استکبار جهانی در منطقه ای که باید تریبون اسلام و حق طلبی باشد ونه پایگاه جولان حرامیان صهیونیست.

 

 

 

حال که دستان استکبار و صهیونیسم بین الملل از آستین نکبت بار و خیانت پیشگان منطقه ای اینان بیرون آمده است ، مادانشجویان ایران اسلامی آماده ایم تا ظرف 48 ساعت خاک بحرین را از لوث وجود نحس دشمنان صهیونیست تبار شیعیان پاکسازی کنیم.

 

 

 

اسلام بالا می رود و چیزی بر آن برتری نمی یابد

 

 

 

الله اکبر خامنه ای رهبر، مرگ بر اسرائیل مرگ برآمریکا

 

 

 

دانشجویان وبلاگ نویس ایران اسلامی

 

 

 

اسفند 1389

 

جبهه وبلاگی غدیر


نوشته شده در جمعه 89/12/27| ساعت 3:37 عصر| توسط سحر علوی| بیداران ( )

 
     
 
   
 

مهمان نوازی و دید و بازدید یکی از سنت های ایرانیان باستان است و در طول تاریخ این سنت همچنان جایگاه خود را حفظ کرده و رواج داشته و هنوز هم به نوعی مهم و رایج است. در یک جامعه سنتی، دید و بازدیدها احساس همبستگی، محبت، و وابستگی می آورند و در نتیجه یک نوع سرمایه اجتماعی محسوب می شوند. اهمیت این سرمایه به اندازه سرمایه طبیعی، تکنولوژیکی و انسانی است. همین ارتباطات توانسته فرهنگ اصیل ایران را در طول ? هزار سال به خصوص پس از حمله مغول ها، ازبک ها و ... حفظ کند. این روابط همچنین به نوعی از پایداری در مقابل حاکم خودکامه نیز منجر می شده است. این دید و بازدیدها که انواع مختلفی دارد و در انواعی از آنها دید و بازدید برای ابراز همدردی با بیمار یا خانواده متوفی است، باعث به وجود آمدن پیوند سیاسی، عاطفی و همچنین مقاومت در بین مردم می شود. اما اینکه چرا دید و بازدید ها در حال حاضر نوعی مزاحمت تعبیر می شوند، باید گفت، که اولاً چنین پدیده ای مربوط به شهرهای بزرگ است و همچنان در شهرهای کوچک و روستاها روابط خانوادگی و دید و بازدید جایگاه خودش را حفظ کرده است.

ثانیاً در توضیح آن می توان گفت که ارتباطات در شهرهای بزرگ ایران به نوعی ارتباطات صوری بدل شده است و دیگر از آن پیوندهای معنوی که در طول تاریخ در پی رفت و آمد ها و دید و بازدید ها به وجود می آمد، کاسته شده، چرا که همه چیز رنگ مادی به خود گرفته است. شاید یکی از ویژگی های جوامع در حال مدرن شدن، مدرن و پسامدرن این باشد که دیگر جایی برای دید و بازدید ها وجود ندارد و مردم هم از لحاظ زمان بندی، هم از لحاظ نحوه تفکر احساس می کنند که این گونه آداب و رسوم نوعی مزاحمت در زندگی شان به وجود می آورند. اما هنوز در جامعه روستایی و شهرهای کوچک ما، دید و بازدید ها به نوعی احساس همبستگی دامن می زند. وقتی برای کسی دردی پیش می آید همه خود را شریک می دانند و خود را در همه مسائل یک تن واحد می شمارند. ولی در شهرهای بزرگ که پیوند ها موزائیکی شده است، هیچ کس از درد دیگری خبردار نمی شود و علاقه ای هم به خبردار شدن ندارد. پیوند موزائیکی به این معنا است که ما در کنار هم زندگی می کنیم، مثل موازئیک ها که کنار هم بر زمین جای داده شده اند، اما با هم نیستیم.

حتی در درون یک خانواده هم پیوندها موزائیکی شده است. زیر یک سقف زندگی می کنیم اما از حال هم خبر نداریم، و هر یک در اتاق خود مشغول کار خود هستیم. بنابراین رنگ باختن مفاهیمی که در پس روابط خانوادگی وجود داشته، نداشتن وقت، مشکلات اقتصادی و مشغله های شغلی زنان و مردان به کمرنگ شدن نقش روابط خانوادگی و دید و بازدید در جامعه انجامیده است. به خصوص فشاری که بر زنان وجود دارد و آنها مجبورند که در یک زمان چند نقش سنگین را ایفا کنند یعنی هم مادری کنند، هم همسری و هم کارمند دولت باشند، مسلماً باعث شده توانی برای پذیرایی از مهمان ها به شیوه ای که در گذشته مرسوم و رایج بود، نداشته باشند.

مردم دیگر احساس می کنند حوصله ندارند مدام مهمان بیاید، ظرف بگذارند، پذیرایی کنند و بشویند. هزینه های بالای زندگی هم به احساس پوچی در روابط دامن زده و آنها را از معنای خود خالی کرده است. همه اینها به اینجا انجامیده است که اگر رابطه ای باقی مانده بیشتر شکل صوری خود را حفظ کرده و به نوعی انجام وظیفه بدل شده است، بنابراین وجود دیگران را چه در عزا و چه در عروسی هایمان مخل می دانیم. یعنی اگر کسی برای همدردی با بیمار به خانه ما بیاید، بیشتر وجودش را مخل آسایش و حتی امنیت روانی مان تلقی می کنیم، در صورتی که چنین چیزی در گذشته و هنوز در جوامع کوچک نه تنها رسم مختل کننده ای به حساب نمی آید، بلکه حسن تلقی می شود.

البته این روابط گسترده و همیشگی با خویشان، به جز حسن معایبی هم همیشه به همراه داشته است. مثلاً هر چه به سمت شهرهای کوچک و روستاها پیش می رویم، می بینیم دخالت مردم در زندگی همدیگر بیشتر می شود. در جامعه ای مثل تهران مردم دیگران را از خودشان نمی دانند، و در مقابل هر اتفاق مثبت یا منفی شانه بالا می اندازند و می گویند «به من چه مربوط است»، اما در جوامع سنتی همچنان مردم یکدیگر را از خود می دانند که این موضوع اگرچه جنبه های مثبتی دارد که بر شمردیم، اما به دخالت در زندگی یکدیگر نیز دامن می زند. در این گونه جوامع همه مردم می دانند چه کسی به چه کسی و به چه میزان مقروض است، همه می دانند فلان دختر به کدام پسر علاقه دارد و حریم شخصی در این جوامع تعریف مشخصی نمی تواند داشته باشد.

بنابراین می بینید که در شهرها که خانواده ها به سمت هسته ای شدن پیش رفته اند، از میزان این دخالت ها هم به مقدار قابل توجهی کاسته شده اما به نوعی احساس بی پناهی هم البته دامن زده است. دید و بازدید ها و ارتباط مداوم داشتن با خود سلامت روحی به همراه می آورد. در کرمان وقتی کسی می میرد، اجازه نمی دهند صاحب عزا تا یک هفته به خانه اش برود، هر شب مهمان یکی از اقوام است. برای اینکه می خواند تنها نباشد و احساس بی کسی نکند. در کردستان و لرستان هم وقتی به مجلس ختم می روند با خود گوشت یا برنج می برند، و اعتقاد دارند این مراقبت ها از شخص مصیبت دیده، با خود سلامتی و خوشی می آورد. یک ضرب المثل هست که می گوید اگر پدرت مرد، دعا کن که پدرشناست نمیرد که اشاره دارد به احساس تنهایی آدم ها بعد از مرگ نزدیکانشان و میزان تاثیر روابط اجتماعی و خانوادگی در بهبود روح و روان آنهایی که بر جای مانده اند.

   
   
 
 
 


نوشته شده در یکشنبه 89/12/22| ساعت 7:28 عصر| توسط سحر علوی| بیداران ( )















قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت

هدفمند سازی یارانه ها